عبرتآموزی از بحران اوکراین
«اوکراین» کشوری است که سالهاست به دنبال تقویت ارتباط با غرب به ویژه آمریکا و تلاش برای پیوستن به ناتوست و در این مسیر گامهای اساسی برداشته است. بد نیست بدانید که ارتش اوکراین در طول سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۱ بیش از ۵۰۰۰ نیرو برای کمک به آمریکا در اشغال عراق فرستاده بود و از حیث تعداد نظامیان اعزامی سومین کشور نیروهای ائتلاف در آن جنگ بود!
بررسیها نشان میدهد، در این مدت عایدی اوکراین از نزدیک شدن به غرب، وعدههای آمریکا و سران کشورهای عضو ناتو بوده است. رئیسجمهور این کشور در کمال تعجب با تکیه به این وعدهها در مقابل روسیه ایستاد و به دنبال اجرایی کردن سیاستهای غرب در شرق اروپا بود. به عقیده کارشناسان، منازعه در اوکراین لحظه به لحظه پیچیدهتر و متعاقبا، حل و فصل آن نیز سختتر و طولانیتر میشود. وقوع این نبرد تلخ، نتیجه اصرار ناتو بر محاصره راهبردی روسیه از طریق گسترش به شرق است. با این حال، بانیان وقوع این بحران تمامعیار ترجیح دادهاند ضمن صدور بیانیهها و تحریمهای کلی، نظارهگر غرق شدن مهره خود، یعنی ولادیمیر زلانسکی در آبهای دریای سیاه باشند!
بوداپست، آغاز زوال اوکراین
شاید اولین اشتباه اوکراین در این سه دهه اعتماد به وعدههای نسیهای بود که از طرف قدرتهای بزرگ دریافت کرد. در واقع اوکراین با معامله بر سر امنیت خود، بزرگترین ضربه را به جایگاه خود زد. «وادیم پریستایکو» سفیر اوکراین در انگلیس در مصاحبهای تلویزیونی گفت: «ما در اوکراین در برابر فرانسه، انگلیس و چین، زرادخانه هستهای داشتیم، آن را واگذار کردیم و این بلایی است که بر سر ما آوردند. این درس بزرگی برای ما و کشورهایی مثل ایران است که سپر هستهای خود را کنار نگذارند....»
طبق معاهده بوداپست، آمریکا و انگلیس متعهد به حمایت کامل از اوکراین در مقابل حملات نظامی شدهاند. در واقع در سال 1373، اوکراین با امضای معاهده «بوداپست» به همراه آمریکا، انگلیس و روسیه، متعهد شد که کلیه سلاحهای هستهای خود را تحویل دهد و در مقابل آمریکا و انگلیس تعهد کردند که از امنیت و تمامیت ارضی اوکراین در مقابل هرگونه تجاوز خارجی حمایت کنند. اوکراین به این تعهد خود به طور کامل عمل کرد؛ اما از آن به بعد به یک کشور حاشیهای و آسیبپذیر تبدیل شد.
حال پس از حدود ۲۸ سال از امضای این توافقنامه و خلع سلاح اوکراین، این کشور محل اختلاف اساسی بین کشورهای امضاکننده معاهده بوداپست شده است و غرب جز لفاظی و تحریم هیچگونه حمایت عملی از این کشور نکرده است. رئیسجمهور اوکراین پس از حمله روسیه به کشورش گفته است: «کشورش در برابر روسیه تنها گذاشته شده است.» زلانسکی در پیامی تلویزیونی گفت: «امروز از سران ۲۷ کشور اروپایی مستقیم و صریح پرسیدم آیا اوکراین عضو ناتو خواهد بود؟ (اما) همه ترسیدهاند، هیچ کدام جواب ندادند.»
«یوری کاستنکو» سیاستمدار معروف اوکراینی در کتاب «اوکراین و خلع سلاح هستهای» چنین نوشته است: «همه ما (اوکراینیها) فریب خوردیم و برای آن معاهده {بوداپست} دست زدیم، بنابراین همه ما مقصریم. خلع سلاح هستهای با توافق و کف و سوت ملت اوکراین و با حمایت رسانهای و تبلیغاتی انجام شد؛ اما اکنون مشخص شده که آن ارزیابیها کاملاً اشتباه بوده است. گویی اوکراین، عراق دوم شده که نظام آن با تهاجمی بینالمللی سرنگون شد و در حال حاضر به سمت تکهتکه شدن و غرق شدن در بحرانهای گوناگون پیش میرود.»
خطای راهبردی زلانسکی
خطای دیگر اوکراین این بود که دولت غربگرای اوکراین کنونی مانند پترو پروشنکو (رئیسجمهور سابق )، به جای تمرکز بر بنیانهای تاریخی و سرزمینی خاصی که این کشور را از بازیگران توسعهطلب آمریکایی و اروپایی متمایز میکرد، طی سالهای گذشته به زمین بازی غرب علیه روسیه تبدیل شد. این بدترین انتخابی بود که ولادیمیر زلانسکی، رئیسجمهور فعلی اوکراین صورت داد. در این میان، بازیگران غربی نسبت به ضعف نظامی اوکراین در برابر روسیه آگاه بودند. اوکراین بودجه دفاعی خود را از سال ۲۰۱۰ با سرعت بالایی افزایش داده و مطابق گزارش مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک(IISS) از حدود ۱ میلیارد دلار به بیش از 2/5 میلیارد دلار رسیده است؛ ولی این رقم همچنان فاصله محسوسی با بودجه دفاعی ۴۱ میلیارد دلاری روسیه در سال ۲۰۲۱ دارد.
توهمی به نام امنیت
شاید زمانی که اوکراینیها از معاهده بوداپست خوشحالی میکردند، تصور چنین وضعیتی را برای خودشان نداشتند که هم اکنون با چنین بحرانی روبهرو باشند و غرب هیچ اقدام عملی را برای حمایت آنها انجام ندهد. وضعیتی که امروز بزرگترین تجربه برای کشورهای مختلف میتواند باشد که هیچگاه بر سر امنیت با هیچ قدرتی مذاکره نکنید.
در یک دهه گذشته به موازات افزایش جنگ اقتصادی آمریکا علیه کشورمان، نیروهای نظامی و قوای دفاعی ایران به یکی از مقاصد ثابت حملات جریانات غربگرا تبدیل شد، تا جایی که مرحوم هاشمی رفسنجانی وجود نیروی نظامی قدرتمند را مانعی در مسیر رشد اقتصادی خوانده و خلع سلاح ژاپن و آلمان پس از جنگ جهانی دوم را نیز شاهد مثالی برای اثبات این ادعا خواند و در توئیتی دنیای فردا را دنیای گفتمانها و نه موشکها خواند. از سوی دیگر رزمایش قدرت نظامی نیز به یکی از سوژهها برای تخریب قوای دفاعی کشور تبدیل شد. موضع مشهور حسن روحانی در یکی از مناظرات انتخاباتی سال 1396 که آزمایش موشک از سوی کشورمان را توطئهای علیه برجام خواند، به خوبی نشاندهنده افق دید جریان غربگرا نسبت به تواناییهای دفاعی کشورمان بود.
بررسیها نشان میدهد، مهمترین هدف غرب، مهار جمهوری اسلامی ایران از طریق تهیسازی مؤلفههای قدرت کشورمان است؛ از این رو رهبری با عبرت از گذشتگان جلوی خیانت طرح مذاکره در مقابل موشک ایستادند که امروز نتیجه آن امنیت و آسایش برای کشورمان است. بنابراین امنیت نه تنها قابل معامله نیست؛ بلکه حتی لحظهای کوتاهی در آن نیز قابل بخشش و گذشت نخواهد بود. کارشناسان با اشاره به جمله «دنیای فردا، دنیای گفتمانهاست نه دنیای موشکها»، معتقدند: «رهبری ایران کسی است که جلوی پارادیم خلع سلاح ایران که از غرب به ایران تحمیل میشد و در داخل نیز عدهای به دنبال تحمیل آن به حکومت بودند، ایستاد.»
کارشناسان روابط بینالملل میگویند که با در نظر گرفتن 25 سال آینده، رهبری انقلاب از بسیاری از روشنفکران مدعی امروزی جلوتر هستند. به این معنی که ایشان فهمیدند خلع سلاح، یعنی پایان ایران و تجزیه آن. بنابراین صحبت از مذاکره در مورد سلاحهای بازدارنده یک کشور، یعنی قبول شکست در میز مذاکره که و امضای نابودی کشور خود در میدان عمل.
غرب قابل اعتماد نیست
سقوط اوکراین و دستان خالی مسئولان اوکراینی آن هم در شرایطی که این کشور عمده توان دفاعی خود را به پیشنهاد غرب از کشور خارج کرده بود، نشان میدهد در دنیای امروزی هر کشوری که به غرب دلبسته شده است، جز نابودی و ضعف، هیچ آیندهای برایش متصور نیست. توافقنامه هستهای که در زمان دولت قبلی به امضا رسید، دقیقا در راستای تضعیف ایران طراحی شده بود. اعمال بالاترین تحریمها بعد از برجام و صحبت از برجام 2 همگی در راستای برچیدن انقلاب اسلامی طراحی شده بود.
نکته دوم این است که بحران اوکراین نشان داد غربیها حتی توان ابراز وجود و مانور نظامی را هم از دست دادهاند و تنها به گفتار درمانی روی آوردهاند. تأکید کشورهای غربی بر تحریم روسیه، به معنای ناتوانی آنها از جنگ و مقابله نظامی با روسیه است. بهنظر میرسد، چنین وضعیتی آینده جهان را با تغییرات اساسی مواجه خواهد کرد که از آن میتوان به هموار شدن مسیر فروپاشی تمدن غربی یاد کرد.
در واقع جنگ بین روسیه و اوکراین و تحولات کنونی به ما ثابت کرد، باید به آیه 60 سوره شریفه انفال در خصوص توانافزایی و قدرت خود در برابر دشمن عمل کرد. همانطور که رهبر معظم انقلاب نیز بارها به این موضوع اشاره کردهاند که دشمن فقط منطق زور را درک میکند و قابل اعتماد نیست.
چنانکه در آموزههای دینی ما بر این مهم تاکید شده است؛ در آیه 2 سوره مبارکه حشر «...فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ» با اشاره به تاریخ گذشتگان، بر عبرت گرفتن از آنها تأکید میکند. در واقع پیام این آیه این است که مطالعه تاريخ، سرگرمى نيست بلکه وسيله عبرت است و بصيرت افزا است.